جوک (لطیفه)، زبان و فرهنگ

آنچه یک لطیفه یا جوک را برای خواننده یا شنونده جالب و خنده دار میکند این است که خود شخص بدون کمک دیگری و بدون توضیح اضافی به نکته طنزآمیز یک مکالمه یا موقعیت پی ببرد و احتمالا بخندد. به عبارت دیگر لطیفه ای که فهمش نیاز به توضیح داشته باشد دیگر لطیفه نیست و به احتمال زیاد خنده ای هم به دنبال نخواهد داشت. این توضیح از آن جهت ضرورت دارد که شما به عنوان خواننده این پست اگر برای پی بردن به نکته خنده دار یک لطیفه مجبور شدید که توضیحاتش را بخوانید ممکن است خنده ای بر لبتان ظاهر نشود و برایتان سوال پیش بیاید که اصلا چرا وقتی لطیفه ای من را نمیخنداند باید وقتم را صرف آن کنم؟

جواب من به این پرسش این است که هدف اول من در اینجا این است که شما به صورت عملی و دست اول با روشهای لطیفه گویی در انگلیسی مواجه شوید و اختلاف آن را با سبکهای رایج در لطیفه های زبان فارسی مشاهده کنید.

هدف بعدی من، همانطور که از عنوان این پست مشخص است آموزش زبان از طریق خواندن لطیفه هاست. پس اگر لطیفه ای شما را نخنداند، به این فکر کنید که حداقل یک مکالمه یا چند جمله انگلیسی خوانده اید و کلمات یا ساختارهایی برایتان مرور شده است. البته توجه داشته باشید که معیار اصلی من در انتخاب لطایف برای این صفحه وجود داشتن حداقل یک نکته زبانی در متن لطیفه بوده است و بیشتر این لطیفه ها بر اساس بازی با کلمات ساخته شده اند. پس با دقت در هر کدام از آنها حداقل دو معنا برای یک کلمه برایتان مرور میشود و با توجه به کوتاه بودن جملات احتمال این که کلمات در ذهن شما ماندگار شوند بسیار بالاست.

و هدف آخر من بر این باور استوار است که یاد گرفتن یک زبان بدون آشنا شدن با فرهنگ اهل آن زبان کاری بسیار کسالت بار و ملال آور است. آشنایی با فرهنگ یک قوم درک زبان آنها را آسان میکند و درک زبان آنها به درک فرهنگشان کمک میکند. بسیاری از لطایف ریشه در شخصیتها، آداب و باورهای افرادی دارد که به آن زبان سخن میگویند.


۸. ✂️I was at the furniture store today, but couldn’t decide if I should buy a bed or not. I think I’ll have to sleep on it.

?امروز توی فروشگاه مبلمان بودم اما نمیتونستم تصمیم بگیرم که آیا باید تخت خواب بخرم یا نه. فکر کنم باید روی اون بخوابم.

?نکته این لطیفه در دو پهلو بودن عبارت sleep on it قرار دارد.
این عبارت را میتوان به صورت کلمه به کلمه برداشت کرد و آن را خوابیدن روی تخت [با هدف امتحان کردن آن] معنی کرد. اما این عبارت به عنوان یک اصطلاح (idiom) نیز استفاده میشود و زمانی به کار میرود که گوینده بخواهد زمان بیشتری در مورد موضوعی فکر کند و روز بعد تصمیم نهایی را بگیرد. مثال:
“Can I sleep on it, and tell you my decision tomorrow?”
“میتوانم یک شب در موردش فکر کنم و تصمیمم را فردا به شما بگویم؟”

?با این توضیح میتوان در این لطیفه sleep on it را همچنین به صورت اصطلاحی برداشت کرد و آن را معنی کرد: “باید در موردش فکر کنم و فردا تصمیم بگیرم.”

۷. ✂️ -What days are the strongest?
-Saturday and Sunday, the rest are week days.

? -چه روزهایی از همه قویترند؟
– شنبه و یکشنبه. بقیه روزها، روزهای هفته هستند.

?در ابتدا لازم است بدانیم که ایام هفته در انگلیسی به دو دسته تقسیم میشوند: دوشنبه تا پنجشنبه که به آنها weekday میگوییم و شنبه و یکشنبه که weekend هستند. نکته این لطیفه در عبارت week day و تلفظ یکسان week با weak به معنای ضعیف قرار دارد. اگر به املای کلمات توجه نکنیم و فقط تلفظ آنها را در نظر بگیریم، میتوانیم دوشنبه تا پنجشنبه را به جای weekday بشنویم weak day (روزهای ضعیف) و شنبه و یکشنبه را که weak day نیستند، روزهای قوی در نظر بگیریم.

۶. Son: Dad, I’m hungry.
Me: Hi, hungry. I’m dad.

پسر: بابا، من گرسنه هستم! من: سلام گرسنه، من [هم] بابا هستم!
نکته این گفتگو در شبیه بودن جمله I’m hungry به جمله ای است که افراد برای معرفی کردن خود استفاده میکنند، مثلا: I’m Henry.  در اینجا پدر از این شباهت استفاده میکند و همانطور که کسی که نامش Dan است خودش را به صورت .Hi Henry, I’m Dan معرفی میکند، پسرش را Hungry خطاب میکند و جواب میدهد:
Hi hungry, I’m dad.

۵. My son asked if he could go to a 50-cent concert. I gave him a dollar and told him to bring a friend.

پسرم از من پرسید که آیا میتواند به یک کنسرت ۵۰ سنتی برود یا نه. من به او یک دلار دادم و به او گفتم که یکی از دوستانش را هم با خودش به کنسرت ببرد.
نکته این لطیفه در عبارت ۵۰-cent concert قرار دارد. ۵۰-cent نام هنری یک خواننده آمریکایی است و پدر در اینجا تصمیم میگیرد به جای نام خواننده معنی تحت اللفظی این اسم یعنی ۵۰ سنتی را از حرف پسر برداشت کند. پس به او ۱ دلار میدهد و از او میخواهد با ۵۰ سنت باقی مانده دوستش را هم با خودش به کنسرت ببرد.

۴. Why did the blind man fall into the well?
Because he didn’t see that well.

-چرا مرد نابینا داخل چاه افتاد؟ -چون او آن را به خوبی ندید./ چون او آن چاه را ندید.
نکته این جوک در معنی دوگانه کلمه well قرار دارد. این کلمه به عنوان اسم به معنی چاه و به عنوان قید به معنی به خوبی است.

۳. Son: Dad, I’m cold
Me: Go Stand in the Corner.
Son: Why?
Me: The corner is 90 degrees.

پسر: بابا، سردمه. من: برو توی گوشه وایسا. پسر: چرا؟ من: گوشه ۹۰ درجه ست.
نکته این جوک در دو پهلو بودن عبارت “۹۰ درجه” قرار دارد. ۹۰ درجه زاویه کنج دیوار است و در عین حال میتواند دمای هوای ۹۰ درجه هم معنی بدهد. ۹۰ درجه فارنهایت برابر با حدود ۳۲ درجه سانتیگراد است.

۲. I just found out that I’m colorblind …. It totally caught me out of the orange.

به دلیل دست بردن گوینده در یک اصطلاح متداول در زبان انگلیسی، قسمت دوم این جمله به شکلی که گفته شده قابل ترجمه نیست اما در ذهن شنونده انگلیسی زبان، اصطلاح Out of the blue تداعی میشود. این اصطلاح به معنی “به صورت غیرمنتظره” میباشد و در نتیجه این معنی شکل میگیرد: مدتی پیش متوجه شدم که کور رنگی دارم… این موضوع کاملا من را غافلگیر کرد.
نکته این جوک در استفاده ابتکاری و طنزآمیز گوینده از اصطلاح Out of the blue قرار دارد. وقتی گوینده کلمه orange را به جای blue در این اصطلاح به کار میبرد، هم غیرمنتظره بودن این موضوع و هم کوررنگ بودن او برای شنونده روشن میشود و این نکته را به ذهن میآورد که کوررنکی او به حدی است که در گفتار او هم منعکس شده.

۱. I should have been sad when my flashlight batteries died, but I was delighted.

باید وقتی باتری چراغ قوه ام تمام شد ناراحت میشدم، اما خیلی خوشحال شدم.
نکته این جوک در تجزیه فعل delighted قرار دارد، البته تجزیه ای غیرعلمی و آمیخته با شوخی. پیشوند de- در انگلیسی به معنی گرفتن و از بین بردن و کاهش دادن است. مثل defrost a windshield که به معنی از بین بردن یخ (frost) از شیشه جلوی اتوموبیل است. با این نگاه میتوان delight را به صورت de + light و از نور عاری کردن یا بدون نور کردن معنی کرد. پس میتوان I was delighted را ترجمه کرد “بی نور شدم” که با فضای اتفاق هم همخوانی دارد. این بازی با کلمه delighted و ربط دادن آن به تمام شدن باتری چراغ قوه نکته طنزآمیز این جوک است.

♥ ♥ ♥

3 نظر برای “جوک (لطیفه)، زبان و فرهنگ

  1. سلام استاد
    خسته نباشید.
    مثل همیشه عالی، واقعا ممنونم از اینکه وقت می گذارید. بسیار عالی توضیح می دهید.

پاسخ دادن به سعیده لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *